زینب(خودم)زینب(خودم)، تا این لحظه: 30 سال و 7 ماه سن داره

دنیایی از خاطرات

بابای قشنگم تولدت مبارک

1400/11/3 16:53
نویسنده : زینب
31 بازدید
اشتراک گذاری

بابام بعداز برزیل از تولدی که اونجا براش گرفته بودن میگفت که چطوری

فهمیدن و غافلگیرش کردن. دوست داشتم یه جوری غافلگیرش کنم که

اونجارو یادش بره

بابام همیشه کیک خونگی بدون خامه دوست داشت . آخه به خاطر قلبش و

دیابت نمیتونست شیرینی جات و چربی زیاد بخوره

پارسال که برا باباییم تولد گرفتیم خیلی غافلگیر شد. بعد این پست رو که

گذاشتم. نوشته ش به دلم اومد و نوشتمش. بابام که استوریم رو دیده بود

عکس العملش رو ندیدم ولی از تو اتاق شنیدم که با چه حس و حالی

متنش رو برای مامانم خوند و گفت اینو زنیب گذاشته. صداش هنوز تو

گوشمه.

مدتهاس واسه امسال نقشه و برنامه داشتم که چطوری غافلگیرش کنم، که

امسال باشم و عکس العملش رو با چشمم ببینم

 حالا با نبود بابام چکار میتونم بکنم

بابای قشنگم  تولدت مبارک

پسندها (5)

نظرات (5)

فاطمه نظامفاطمه نظام
12 دی 02 17:09
🥺😢🖤🖤
مامان نعیمه و بابا ابوالفضلمامان نعیمه و بابا ابوالفضل
12 دی 02 17:10
سلام بابا جون تولدت مبارک انشاالله که تولدت رو تو آسمونا برات گرفتن انشاالله مادرمون فاطمه زهرا برات تولد گرفته باشه و همنشین ارباب بی کفن باشی اما دل من شرحه شرحه از فراق میسوزد
مامان زهرهمامان زهره
12 دی 02 17:11
تولد دایی عزیزم تو آسمونها مبارک . روحشون شاد🖤
مامان زهره و بابا علیمامان زهره و بابا علی
12 دی 02 17:13
تولد بهترین پدر ، پشتوانه بچه ها مبارک. امیدوارم امسال با عمو احمد آقا و عمو هادی آقا کنار پدر و مادرشون جشن تولد بگیرن و میلاد حضرت زهرا س رو به هم تبریک بگن، دلتنگی سال های فراق رو جبران کنند
مامان فائزهمامان فائزه
12 دی 02 17:14
😔🖤