زینب(خودم)زینب(خودم)، تا این لحظه: 30 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

دنیایی از خاطرات

حوض خون

1401/5/11 19:15
نویسنده : زینب
56 بازدید
اشتراک گذاری

ملافه ها و پتو ها رو که داخل حوض می انداختند، آب حوض خون می شده

و از حوض سرریز می شد

حوض خون، داغ دل مادرها، خواهرها و همسران شهداست و

رخت شورخانه، خط مقدم جبهه شان بود

خانم هایی که خانه هایشان را خالی نکردند و باهمه وجودشان همه دارایی

و خانواده شان روبروی دشمن خوش خیال ماندند، برای تصلی خاطر

نگرانشان برای عزیزان، شب و روز در رخت شور خانه بیمارستان ، کنار

رودخانه و در خانه ها پتو، لباس و ملافه های خونین و پاره را چنگ

می زدند تا قدمی برای برای انقلاب برداشته باشند

روبرو شدن با مناظر دلخراش و وحشتناکی مثل تکه های بدن انگشت قطع

شده پوست سوخته و خشک شده، تکه های خون لخته شده، بوی خون

مخلوط با شوینده ها و... را به خاطر هیچ هدفی جز رضای خدا نمی شود

تحمل کرد.

حوض خون روایت زنان اندیمشک از رخت شویی در دوران دفاع مقدس

بود. کتابی روان و دلنشین بود.

شادی ارواح طیبه شهدا صلوات

پسندها (1)

نظرات (1)

مامان نعیمه و بابا ابوالفضلمامان نعیمه و بابا ابوالفضل
12 دی 02 19:26
خوشا به حال انسان هایی با چنین توانمندی های روحی (محکم و استوار)