زینب(خودم)زینب(خودم)، تا این لحظه: 30 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره

دنیایی از خاطرات

شهید_مرتضی_عطایی

. عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است . داستان زندگی این شهید، مخصوصا بخش حضور در سوریه، جذاب و دلنشین بود و به کسانی که به این سبک علاقه دارند توصیه میکنم حتما این کتابو بخونن.حین خوندن کتاب مرگ رو بیش از اندازه نزدیک حس میکنین. #شهید_مرتضی_عطایی ...
28 شهريور 1398

آن_بیست_و_سه_نفر

. "سیلی و اسیری ملازم یکدیگرند. اگر بیست سال جایی اسیر باشی، آغاز اسارتت درست زمانی است که اولین سیلی را میخوری! اولین سیلی حس غریبی دارد. یکدفعه ناامیدت میکند از نجات و خلاصی و همه امیدت به سمت خداوند میرود. خودت را دربست میسپاری به قدرت بزرگی که خدای آسمانها و زمین است." کتاب خوبی بود با بیانی شیوا و دلنشین که احساس اسیری و تنهایی و شکنجه و ...را به راحتی منتقل میکرد. انتظار پایان بهتری داشتم و ترجیح میدادم داستان تا زمان ازادی هم ادامه پیدا میکرد. پ.ن1 : من بعد از اجرای یکی از شرکت کنندگان عصر جدید، با داستان این 23 نفر آشنا شدم و دنبال داستان زندگی نفر بیست و چهارم بودم. پیش زمینه ای از روند کتاب نداشتم. پ.ن2 :...
25 شهريور 1398

حکایت دولت و فرزانگی

. ♥زندگی دقیقا به ما همان چیزی را می دهد که از آن انتظار داریم نه بیشتر! نه کمتر! ♥بزرگترین محدودیت ها همانی ست که خود انسان ها به خود تحمیل می‌کنند و از این رو بزرگترین مانع موفقیت، مانع ذهنی است. کتابی عالی بود که از خوندنش لذت بردم. قطعا توصیه میکنم بخونید ...
5 شهريور 1398

خاطرات سفیر

. کتاب خوبی بود...قطعا باید خیلی زودتر از اینا این کتابو میخوندم. بعضی جاها به سطح اطلاعات شخص اول (راوی) داستان غبطه خوردم. برای دوستانی که ژانر مذهبی دوست دارن خوندن این کتاب رو توصیه میکنم. . . پ.ن: یکی نیست بگه تو این شرایط کار دیگه ای نیست که کتاب میخونم؟؟؟!!! ...
16 تير 1398

ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش بیرون کشید

. ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش . . روزای آخریه که تو این فضا قدم میزنم و چهارده سال خاطره و شادی و خوشی و ناخوشی و خیلی تجربه های متفاوت داشتم. دل کندن از اینجا به قدری سخته که توانایی بیانش ازم گرفته شده. امام رضا طلبیده و ان شاءالله خودش دلمونو آروم کنه و دشواری های راهمونو برامون آسون کنه ...
13 تير 1398

خانوم

. کتابی جذاب و زیبا و به شدت قابل تامل... حتما توصیه میکنم بخونید . پ.ن:چیز زیادی درمورد نویسنده نمیدونم و احتمالا نمیخوام بدونم ولی حرف خوب رو باید شنید و گوش داد، از هر کسی.... ...
20 خرداد 1398

رویای نیمه شب

. کتاب بدی نبود البته برای خواننده هایی که علاقه به داستان های مذهبی دارن...این خیلی خوبه که سعی دارن مفاهیم مذهبی رو در قالب رمان بیان کنن، ولی به نظرم خیلی بیشتر باید برای جذب مخاطبش تلاش کنن...ورود چند داستان عشقی به داستان اصلی به نظرم زیاد حرفه ای نیست. ...
25 ارديبهشت 1398

ملت عشق

"حتی اگر تنها یک روز از زندگی ات شبیه روز پیش باشد، بی شک مایه تأسف است. انسان باید در هر لحظه و با هر نفس تازه، جان تازه بگیرد و دوباره زنده شود. فقط یک راه وجود دارد که بتوان در یک زندگی نو، متولد شد: مردن پیش از مرگ." . "زندگی بدون عشق، ارزش زیستن ندارد. از خودت نپرس باید در پی چه عشقی باشی: معنوی یا جسمانی، الهی یا بشری، شرقی یا غربی... . دسته بندی ها، فقط و فقط به دسته بندی های بیشتر منجر می شوند. عشق، نه هیچ برچسبی می پذیرد و نه هیچ تعریفی. همان چیزی است که هست: بی آلایش و ناب. عشق آب حیات است و عاشق روح آتش است. جهان به رنگی دیگر درمی آید وقتی آتش، به آب عشق می ورزد." . پ.ن 1: کتاب زیبا و دلنشینی بود...
21 ارديبهشت 1398