رفیق شهیدم
.....من عرفنی احبنی و من احبنی عشقنی و من عشقنی عشقته و من
عشقته قتلته .....
پریشب با دو دلی کتاب رو برداشتم . دلم میخواست تا بیست و هفتم که
هشتمین سالگردشه کتاب رو تموم کنم و شک داشتم که تموم بشه، آخه
چند وقتی بود حال و هوای کتاب خوندنم پریده بود. ولی اینقدر روان و
دلنشین بود که زمین گذاشتنش کار سختی بود. مدتی بود با کتابی گریه
نکرده بودم . دلم رفیق خواست مثل رسول ......
" این دنیا با تمام زیبایی ها و انسان های خوب و نیکوی آن محل گذر است نه
وقوف و ماندن! و تمامی ما باید برویم و راه این است. دیر یا زود فرقی
نمی کند؛ اما چه بهتر که زیبا برویم" ( بخشی از وصیتنامه شهید)
پ ن: تصویر سوم و چهارم دستنوشته خود شهیده
#رفیق_رفیقم
#رفیق_شهیدم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی